English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5003 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
permafrost U لایه منجمد دائمی اعماق زمین
intrapermafrost water U ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
polar regions U مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
Brontide U نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
floors U کف زمین
floored U کف زمین
geodetically U زمین
acre U زمین
domain U زمین
real estate U زمین
aerospace U جو زمین
ground U زمین
ground U کف زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
ground surface U کف زمین
soil U زمین
ground line U خط زمین
land U زمین
soiling U زمین
tellus U زمین
grazes U زمین
grazed U زمین
graze U زمین
fielded U زمین
globes U زمین
field U زمین
acres U زمین
grass roots U کف زمین
fields U زمین
earth U زمین
earthing U زمین
earths U زمین
extra terrestrial U زمین
this earthly round U زمین
ground U : زمین
lackland U بی زمین
floor U کف زمین
norland U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
land n U زمین
floor U کف زمین
rooter U زمین کن
terrain U زمین
domains U زمین
soils U زمین
globe U زمین
abuttals U زمین همسایه
smallholding U زمین کوچک
landlessness U فاقد زمین
abuttals U زمین مجاور
vantage ground U زمین سرکوب
landed U زمین دار
surface-to-air U زمین به هوا
unplayable U زمین نامناسب
smallholdings U زمین کوچک
underground water U اب درون زمین
gored U زمین سه گوش
playgrounds U زمین بازی
alkali earth U زمین قلیایی
abuttals U زمین سرحدی
abuttal U زمین مجاور
variable terrain U زمین متغیر
gore U زمین سه گوش
shells U قشر زمین
earthquake U زمین لرزه
shelling U قشر زمین
moor U زمین بایر
parkland U زمین پارک
surveyor U زمین پیما
shell U قشر زمین
above the earth U بالای زمین
above the earth U در روی زمین
earthquakes U زمین لرزه
alkaline earth U زمین قلیایی
touchline U خط کنار زمین
routes U به زمین نشاندن
to cast oneself down prostrate U زمین بوسیدن
to fall to the ground U زمین خوردن
to go to grass U زمین خوردن
plant U در زمین قراردادن
to kiss the ground U زمین بوسیدن
barren land U زمین لم یزرع
banquette U زمین بلند
badland U زمین لم یزرع
goring U زمین سه گوش
border land U زمین مرزی
broken ground U زمین ناهموار
broken country U زمین دوعارضه
broken country U زمین مضرس
tilth U زمین مزروعی
breaking into the ground U فرورفتن در زمین
gores U زمین سه گوش
landfall U ریزش زمین
to animals U ساکن زمین
plants U در زمین قراردادن
the terrestrial U کره زمین
axis of earth U محور زمین
I fell down. U افتادم زمین
route U به زمین نشاندن
backfall U زمین خوردگی
auger U زمین سوراخ کن
uplands U زمین بلند
artificial ground U زمین مصنوعی
touch line U خط کناری زمین
west U مغرب زمین
territory U زمین ملک
panhandle U زمین باریکه
panhandled U زمین باریکه
panhandles U زمین باریکه
bad soil U زمین سست
panhandling U زمین باریکه
My birthday falls on a Staurday. U جشن زمین
territories U زمین ملک
to send to grass U زمین زدن
surveyors U زمین پیما
playground U زمین بازی
borderlands U زمین سرحدی
crust U پوسته زمین
crusts U پوسته زمین
zemindar U زمین دارZeland
zemindar U مالکین زمین
zamindar U زمین دار
zamindar U مالکین زمین
world shaking U زمین لرزه
wold U زمین بائر
end U زمین حریف
ended U زمین حریف
basement U زیر زمین
ends U زمین حریف
geology U زمین شناسی
floors U محدوده زمین
floored U محدوده زمین
borderland U زمین سرحدی
laird U صاحب زمین
lairds U صاحب زمین
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1size of the hypolimnetic oxygen debt
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0کلمه ای در انگلیسی که معنای از درون جوشیدن و تراوش کردن را بدهد
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0خرچنگ نعلی اسبی در کدام مناطق دنیا زندگی می کند
0خرچنگ نعلی اسبی در کدام مناطق دنیا زندگی می کند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com